ورود و ثبت نام

ضرورت مطالعه رشد اخلاقی از دیدگاه قرآن

رشد اخلاقی در طی قرن های گذشته یکی از مهمترین مسائل اجتماعی بشر بوده است. قرآن که کاملترین راهنمای بشر میباشد بحثهای عمیق اخلاقی در خود دارد که در عصر ما از اهمیت بسیار ویژه ای برخوردار است. علم اخلاق که پیرامون ملکات نفسانی انسان است یک علم بین رشته ای می باشد که به […]
photo ۲۰۲۰ ۰۸ ۰۳ ۱۵ ۳۴ ۵۸ - ضرورت مطالعه رشد اخلاقی از دیدگاه قرآن

رشد اخلاقی در طی قرن های گذشته یکی از مهمترین مسائل اجتماعی بشر بوده است. قرآن که کاملترین راهنمای بشر میباشد بحثهای عمیق اخلاقی در خود دارد که در عصر ما از اهمیت بسیار ویژه ای برخوردار است.

علم اخلاق که پیرامون ملکات نفسانی انسان است یک علم بین رشته ای می باشد که به رشته های فلسفه و روانشناسی بسیار مرتبط است.

محققان و روانشناسان در طول تاریخ نظریه های مختلفی درباره سبک زندگی داده‌اند، اما نتوانستند از زندگی عُرفی انسان فراتر بروند و بنیان های عقلانی و انگیزشی در اخلاق که پشتوانه آنها فطرت و خلقت الهی است را ارائه دهند.

نظریه های غربی برای سنجش رشد اخلاقی درخیلی مواقع بطور کلی با فرهنگ دینی و ملی ما مطابقت ندارد.

بحث های اخلاقی از زمان پیدایش انسان بوده است بر اساس روایات ما حضرت آدم فرزندانش را با دستورهای اخلاقی آشنا نموده است و خداوند از همان زمانی که بشر را آفرید مسائل اخلاقی را با دستورات و اوامر و نواهی به بشر آموزش داد.

اخلاق مجموعه ای است از صفات روحی و باطنی و اعمال و رفتاری که از خلقیات درونی انسان ناشی می شود.

قرآن مباحث متنوعی درباره اخلاق دارد؛ واژه اخلاق بطور صریح دوبار در قرآن ذکر شده؛ یک بار خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله که فرموده شده: تو ملکات اخلاقی بزرگی داری که بر آنها مسلطی و جایی دیگر در مورد حضرت هود سلام الله که مردم در پاسخ به موعظه های مکرر ایشان گفتند: چه تو ما را موعظه کنی و چه دست از تبلیغ ما بر داری ایمان نخواهیم آورد.

شاید واژه اخلاق درهمین دو آیه صراحتا” آمده باشد اما بسیاری از آیات هستند که با مسائل اخلاقی مرتبط است و اصلی ترین رسالت پیامبر اسلام (ص) ( با توجه به قرآن که سند بعثت میباشد) تمام کردن مکارم اخلاق، رشد اخلاقی و کمال انسان بود.

واژه های قرآن که مرتبط با اخلاق می باشند واژه هایی مثل: تزکیه، اصلاح، افساد، هدایت و ضلالت و واژه هایی که به عمل خاصی اشاره کرده در رابطه زشتی اخلاق کلماتی مثل سرقت، ربا و قتل و واژه هایی که حُسن خُلق را نشان میدهد: حُسن انفاق، صدق و راستی و… میباشد. همچنین آیات مرتبط با انسان، عالم طبیعت، معاد و رسالت نیز مرتبط با اخلاق می باشند.

از دیدگاه  قرآن انسان از دو بعد مادی (پیکر- غریزه) و فرامادی (حقیقت روح و فکر) تشکیل شده است. انسان در طول زندگیش از مراحل مختلف با ویژگی های مختص همان مرحله عبور می‌کند و در هر مقطع مرتبه‌ای کسب می‌کند؛ این رشد یک فرآیند پیوسته در سراسر زندگی است که خداوند می فرماید: شما را از ضعف آفریدیم و سپس از پی ضعف، قوتی و از پی قوت، ضعفی دیگر قرار دادیم. طبق این آیه سه دوران عمده در زندگی انسان هست ۱- دوران ضعف و طفولیت ۲- دوران قوت و اوج بلوغ و جوانی ۳- دوران ضعف نهایی که پیری می باشد . دوران کودکی به دو قسمت تقسیم می شود تولد تا ۷ سالگی که دوره تحرک و فعالیت و بازیگوشی می باشد – ۷ تا حدود ۱۱ سالگی که دوره تأدیب و تعلیم و به نوعی مرحله تکلیف پذیری می باشد.

فرق کارهای اخلاقی با بقیه کارها در این است که کار اخلاقی ستایش و تحسین می‌شود، ارزش دارد و با مقیاس مادی قابل سنجیدن نیست ، نوعی قداست دارد، چیزی نیست که از روی طبع و غریزه انجام بشود؛ می توان گفت کار اخلاقی جزء کارهای طبیعی نیست، با اختیار و انتخاب انجام می شود و مبتنی با فطرت انسان عاقل می‌باشد. کار اخلاقی در اسلام با قصد و نیت انجام میشود.

مجموعه آیات قرآن در بحث اخلاق را میتوان به چهار بخش تقسیم کرد:

  • مسائل اخلاقی در ارتباط با خالق (شکر، بزرگی، خضوع، رضا و تسلیم در برابر خدا و..)
  • مسائل اخلاقی در ارتباط با خلق ( تواضع، فروتنی، ایثار، فداکاری، حسن خلق، همدردی و همدلی و..)
  • مسائل اخلاقی در ارتباط با خویشتن ( پاکسازی قلب و تحمل فشارها و ..)
  • مسائل اخلاقی در ارتباط با جهان آفرینش و طبیعت (عدم اسراف و تبذیر و تخریب مواهب خدا می باشد و ..)

در اصل سه محور رده‌ بندی، اخلاق فردی / اجتماعی / الهی می باشد. اخلاق فردی ارزش‌های اخلاقی شخص را بیان می‌کند؛ اخلاق اجتماعی بیشتر به امور عمومی می‌پردازد که مهمترین اصل آن رعایت عدل و پرهیز از ستم می باشد و جلوگیری از فساد و ترویج آن در جامعه و آمادگی دفاعی در برابر دشمنان خدا؛ اخلاق الهی یا دینی هم مرتبط با ارزش‌های حاکم بر رابطه انسان با خداست که هم به سر و سامان دادن دنیایمان می‌انجامد و هم آخرتمان. وجه تمایز اصلی بین اخلاق دینی و اخلاق غیردینی این است که اخلاق غیر دینی حداکثر به سر و سامان دادن زندگی این عالم می‌پردازد و به زندگی آخرت کاری ندارد؛ اما اخلاق از دیدگاه قرآن می گوید هرچه نیت انسان خدایی تر باشد پاداش آخرتی آن بیشتر است (اخلاص).

اخلاق تربیتی از دیدگاه قرآن به این می‌پردازد که فقط بودن “علم” و “معرفت اخلاقی” برای اینکه انسان انگیزه پیدا کند تا بر مرکب هوا و هوس سوار نشود کافی نیست، بلکه باید ابزاری داشته باشد که دچار اغوا نشود. قرآن پس از تربیت اخلاقی و علاوه بر این که به تعلیم اخلاقی می پردازد، اغواگران بیرونی را هم در نظر می‌گیرد که دائماً می خواهند انسان را از مسیر حق خارج کنند. وسوسه های شیطانی در دلهایی که ایمان و توکل حقیقی در آنها باشد کارساز نیست؛ این وسوسه ها در کسانی که دام شرک افتاده‌اند اثر میکند (شرک هایی مانند :  پرستیدن پول، علم پرستی، شهوت پرستی و …)

یکی از اصول راهبردی که در قرآن درباره تربیت اخلاق ذکر شده استفاده از رویه ” الگوپذیری” انسان است. تصویر پردازی ها از انسان های نمونه در طول تاریخ مانند حضرت یوسف و انسانهایی بد مانند قارون باعث می‌شود که انسان بتواند ظرافت‌های تصمیم گیری را بشناسد.

یکی دیگر از شیوه‌های تربیتی قرآن این است که ارزش های اخلاقی را با تمایلات اساسی انسان ربط می دهد و تمایلات آدمی را در سایه شناخت صفات خداوند چنان رنگ و حالت می‌دهد که اصلا نیاز به تشویق و تنبیه نداشته باشد و میلشان مانند عقلشان با خواست خداوند منطبق می شود. قرآن مسئله اخلاق را از اهداف اصیل نبوت عام می شمارد.

 اصلا” زندگی که متخلق به اخلاق الهی نباشد منجر به خسران انسان می شود. قرآن از راه های اخلاقی به عنوان معارف اولیه شروع می کند و کم کم به رفتار و گفتار و نوشتار انسان ختم می کند. انسان در بُعد روحی خودش استعدادهای نهفته دارد که باید آنها را پرورش بدهد، عمده ترین آنها استعداد اخلاقی و حس پرستش و گرایش‌های اخلاقی است که به ذهن نظریه‌پردازان غربی خطور نکرده، “رضایت خداوند” یکی از این معیارهاست که انگیزه مضاعف در انسان ایجاد می کند و انسان را از دایره “خود” جدا می‌کند و الهام هایی به ذهن و قلب انسان می‌دهد که حب و بغض های شخصی را کنار بگذارد و حتی در برابر کسانی که به او ستم کرده‌اند از اعتدال خارج نشود و این نشانه بلندی بزرگواری روح است. می توان گفت این حالت که در انسانها پررنگ شود سطح امنیت را ارتقاء می دهد و با شکوفاسازی فطرت انسان به بالاترین مقصد که قرب الهی است می رسد.

به جرات می توان گفت در هیچ کدام از توصیه های روانشناسی و راهکارهایی که دانشمندان ارائه کرده‌اند، اصول اخلاقی بدون اثرات سوء، وجود ندارد. روان شناسان غربی در برخی از جهات کاملاً متضاد و متفاوت با وحی الهی اخلاق آدمی را بررسی می کنند، این ها نمی تواند به تمامیت رشد اخلاق برسند و همه جوانب را در نظر بگیرند. مهمترین مبنا در تربیت اخلاقی اسلامی “توحید” می باشد و رفع همه کمبودها و نیازها از جانب خداوند است. همین باعث می شود انسان در عین اینکه بداند -تکیه گاه بسیار محکمی دارد- مغرور هم نمیشود و روحیه خودخواهی و سرکشی در وجودش کمرنگ بشود و همین عامل به خودی خود جلوی بسیاری از جرم و جنایات و ستم ها را میگیرد.

در زمان کنونی که راهکارهای وصول مسائل غیرانسانی و غیراخلاقی گسترده شده و به موازات علوم مفید، علوم شیطانی هم گسترده شده، پرداختن به علم اخلاق از هر زمانی ضروری تر است. در دنیای امروز اخلاق به خطر افتاده یا در مواقعی به کلی انکار شده یا غیر ضروری می دانند. نظریات برخاسته از ذهن اندیشمندان غربی در بحث اخلاق نمی تواند جوابگوی نیازهای بشر باشد و فقط مطالعه رشد اخلاقی از دیدگاه قرآن و مکتب اسلام چاره ساز بشر امروزی است.



نظرات

    پاسخی بگذارید