ورود و ثبت نام

دین چگونه رنج آدمی را از بین میبرد؟

بشرهمیشه در طول تاریخ با سوالات اساسی مواجه بوده است:  از کجا آمده؟  کیست؟  به کجا میرود؟  چه آینده ای خواهد داشت؟  جایگاهش در نظام هستی چیست؟ بحران وضعیت کنونی انسان در این دوره و عصر را میتوان در این دید که جواب چراییِ خودش از دست داده است و درعین اینکه با شعارهای آرمانشهری […]
IMG14503271 - دین چگونه رنج آدمی را از بین میبرد؟

بشرهمیشه در طول تاریخ با سوالات اساسی مواجه بوده است:  از کجا آمده؟  کیست؟  به کجا میرود؟  چه آینده ای خواهد داشت؟  جایگاهش در نظام هستی چیست؟

بحران وضعیت کنونی انسان در این دوره و عصر را میتوان در این دید که جواب چراییِ خودش از دست داده است و درعین اینکه با شعارهای آرمانشهری مواجه است اما تخریب های شدید در حوزه انسانی در وجود او بی‌قراری ایجاد کرده و باعث شده که از آرامش بی بهره باشد.

“جنون فناوری” اصلی‌ترین خطری است که در این عصر انسان را تهدید می کند و منجر به فروپاشی زندگی اصیل او میشود. در عین اینکه فناوری پیشرفت می‌کند اما نمی‌تواند جلوی مصیبت و مرگ را بگیرد و این برای انسانی که خود را یگانه معنابخش عرصه کنونی می داند درد آور است.

این تناقض که چرا انسانی که قدرت تغییر یا تخریب زمین را بدست آورده، نمیتواند مانع از فنا و نابودی او شود، رنجی است که نمی‌گذارد بشر امروز از پیشرفت ها احساس رضایت کند زیرا تفکر فناورانه از ارائه ارزش هایی که برای هدایت زندگی اصیل انسان ضروریست عاجز است و پاسخ بسیاری از سوالهای خلقت وجود را نمی‌تواند بدهد!

این باور که دینداری تاثیر شگفت انگیزی در کاهش و حتی از بین رفتن رنج انسانها دارد موضوعی است که اغلب متفکران و فیلسوفان دنیا به آن معترف هستند و ما قصد داریم در این مطلب از دیدگاه منطقی این موضوع را بررسی کنیم.

سوالی که مطرح می‌شود این است که آیا دین می تواند انسان را در این جهان پر از رنج هدایت کند و رنج ها را بر او آسان کند؟

آیا دین توجیه منطقی برای خلقت بشر در این دنیا دارد؟

ابتدا باید به تعریف دین بپردازیم؛ در بین دین پژوهان نظر یکسانی برای تعریف دین وجود ندارد و هر کدام از دیدگاه متفاوتی دین را تفسیر میکنند: اعتقاد به خدای سرمد / همه چیز تجلی خالقی که بالاتر از شناخت ماست / اخلاقیاتی هست که به کمک احساسات متعالی برانگیخته شده / احساسی است که باعث سازگاری ما و جهان می‌شود و … که هر کدام به جنبه خاصی اشاره شده است.

بهتر دیدیم که به جای تعریف دین، یک سری مشخصه های دین را بررسی کنیم:

۱. ایمان به غیب که همان اعتقاد به فوق طبیعت است ۲. تفاوت بین مقدس و نامقدس ۳. انجام اعمال و مناسک خاص ۴. یکسری قوانین حقوقی و اخلاقی که ریشه در مافوق طبیعت دارند ۵. احساسات خاص که بر پایه دستورات خاص هست ۶. دعا و ارتباط با عالم قدسی ۷. یک نوع جهان بینی خاص و تصویر کلی از دنیا و مشخص کردن جایگاه انسان در آن ۸. نظام کلی کامل ۹. یک گروه اجتماعی که امور مافوقی آنها را به هم مرتبط می کند.

البته به این مشخصه ها می شود موارد دیگری را هم اضافه کرد اما چون هدف ما فقط کارکردهای مثبت دین در زندگی انسان است به همین مقدار بسنده می کنیم و در کل می گوییم که دین برای هدایت و نجات و رستگاری انسان آمده است.

میثاقی فطری بین خدا با انسان بر طبق آیه های قرآن از ازل وجود داشته و یکی از بیماری های اصلی انسان فراموشی این عهد و پیمان های فطری است، اصلی ترین نیازهای او یادآوری این عهد و پیمان می باشد.

به  همین دلیل امام علی علیه السلام  نعمت های فراموش شده را در مفهموم دینی آن می دانند که انسان اگر کمال خود را نسبت به موجودات دیگر و ارتباط با خدا ببیند تازه آن موقع مفاهیم نعمت و رزق و غیره برای او معنا پیدا می‌کند. پس باید پذیرفت که در نگاه امام علی علیه السلام نعمت برتر نعمت وحی، ایمان، ارتباط با خدا و از این امور می باشد و دین کاملاً متناسب با نیاز انسان و عقل او برنامه ریزی شده و شریعت نسخه شفابخش انسان بیمار است وبالطبع انبیا طبیب قلوب مردم می باشند.

متفکران جدید هم بر نقش درمانگری دین تاکید دارند و آن را راه حل دائمی و مطلوب مشکل بشر امروزی می‌دانند و در کلام مولا علی علیه السلام تقوای الهی (گوهر دینداری وارتباط عاشقانه – خائفانه با خدا) باعث درمان اصلی‌ترین رنج های انسان که از نوع تنهایی، دلهره های درونی و احساس سردرگمی درونی هستند میشوند و امنیت آرامش به روح آدمی به ارمغان می آورد.

دین با اتصال انسان به قدرت اصلی عالم هستی، تمام احساسات درونی را کنترل و به سمت گرایشات مثبت سوق می دهد و نقش بی بدیلی در زدودن تشویش ها و اضطراب ها دارد.

انسان دیندار یک تکیه گاه مستحکم دارد و انسان بی دین در این پهنه بیکران هستی هیچ مونس و پناهگاه و یاوری نمی‌بیند و این را به وضوح در بشر مدرن می توان دید که هرچه پیشرفتش بیشتر می‌شود احساس غربت و تنهایی و پوچی و ناآرامی اش هم زیاد می‌شود، پس تنها راه نجات، آشتی با خدا می باشد.

میتوان مهمترین دستاورد دین را “تغییر نگرش انسان به هستی” دانست. همیشه رنجِ ناشی از نرسیدن به مطلوب و در صورتی که برسد رنج ناشی از ترس از دست دادن و در صورت تداوم مطلوب، رنج ناشی از تکرار و خستگی با انسان همراه بوده است.

در برابر این رنج های همیشگی و حتمی هیچ راهی نداریم جز اینکه ۱-جهان را عوض کنیم ۲-خودمان را از بین ببریم ۳-خودمان را عوض کنیم!

اولی امکان پذیر نیست، دومی برای اکثریت رد شده است و تنها راه حل سوم است که منطقی و امکان پذیر است و با آن به کارکرد دین پی می بریم که تنها راهی است که تمام پیامبران و انسان های اصیل پیش روی بشر گشوده اند که به دنبال ارتقای وجود خویش باشد و از خودِ فعلی به سوی خودِ اصیل حرکت کند.

دین به ما می‌گوید که درد و رنج این دنیا برای چیست و اگر کسی که درد را تحمل می‌کند نداند فلسفه آن رنج و درد چیست باید رنج مضاعفی را تحمل کند. این در دیدگاه های مادی گرایانه به یک پرسش اساسی تبدیل شده که اصلاً چرا آدم باید رنج و محرومیت داشته باشد و برای این سوال هیچ پاسخی ندارد.

 

اصلی ترین خدمت دین تصحیح نحوه نگاه به عالم و آدم است. دین به وجود انسان عمق می بخشد و ساحت های متعالی را به روی انسان باز می کند. به او دیدگاهی جامع می دهد تا زوایای دیگر هستی را هم مشاهده کند و دنیا را سرایی موقت بداند که در آن مجال جاخوش کردن نیست؛ به همین دلیل زمانی که به پایان این دنیا و مرگ فکر می‌کند دچار حس افسردگی نمی شود چون خود را مسافری می بیند که برای مدت کوتاهی در این مسافرخانه جای گرفته و منزلگاه نهایی جایی دیگر است، در اینصورت دیگر دنیا را محور آرزوها و گرایش ها، دلیل خشم و شادی خود قرار نمی دهد و حس بی نهایت طلبی انسان در این صورت پاسخ داده می شود.

یکی دیگر از عناصر دین که تحمل رنج را بر انسان آسان می کند اعتقاد به تقدیر خداوند است و اینکه همه مقدرات و حوادث از سوی خداوند مدیریت می شود؛ ما تنها وظیفه داریم با بدست آوردن و حفظ تقوای خود روی این ریل حرکت کنیم. قطعا این احساس، قدرت تحمل بسیار بالایی را به انسان تزریق می کند که مدیریت زندگی خویش و تمام عالم هستی را به دست خدا ببیند.

 انسان دیندار در پرتو ایمان به خدا و تسلیم در برابر تقدیر او میتواند رها از نگرانی ها و مستحکم در برابر سختی ها و مصیبت ها و امیدوار به آینده با تکیه بر خدا و راضی به تقدیر او به زندگی خود معنا و جهت می دهد و تمام هستی برایش تبیین و توجیه می شود.

به همین دلیل است که مولای متقیان از دین بعنوان ” نور” یاد می‌کنند و یقین داشتن را مایه شادمانی می دانند. در سایه دین تمام مسیر خلقت برای انسان روشن می شود و میتوان گفت اصلی‌ترین فایده و کارکرد دین تلاش و نیرو برای فراهم آوردن زمینه رسیدن به حیاتی معقول می باشد و چنین است که دین، انسان را زنده میکند، یک حیات برتر، معقول، متعالی و امیدوار همراه با عشق و آرامش و هدف دار که چیزی فراتر از حیات فیزیکی است.

کلام آخر:

امام علی علیه السلام در نهج البلاغه می فرمایند: « کسی در امنیت است که در پناه خدا باشد »



نظرات

    پاسخی بگذارید