برای داشتن یک شیوه نامه مشخص و ارائه الگو در مورد سبک زندگی باید شرایط جامعه از نظر سنت و مدرنیته کاملاً بررسی شود. شرایط موجود جامعه نشان دهنده ی این است که در عین حال که سنتهای دینی و ملی و ایرانی ما در عموم خانوادهها پررنگ می باشد اما زندگی ها با دنیای جدید و مدرنیته نیز در ارتباط است و این در نگرش خانواده ها به شیوه زندگی تاثیر می گذارد. ایران امروز نه کاملاً سنتی است و نه اقتضائات دنیای مدرن را به طور کامل قبول کرده است، بخشی از خانواده ها هنوز تکلیف خود را با سنّت مشخص نکردند و بخشی هم با مدرنیته و بخش دیگری هم با هر دوی اینها؛ نسل جوان که در خانواده های سنتی بزرگ شدهاند و با دنیای مدرن و ابزارهای آن هم آشنا هستند چگالی بخش سوم را بیشتر به خودشان اختصاص داده اند.
تردید و دودلی هویتی در تمام شئون خانوادگی و اجتماعی در خیلی از کشورها و بخصوص ایران بوضوح به چشم می خورد. باید در طراحی سبک زندگی جدید، تقابل سنت (ملی و مذهبی) و مدرنیته در یک قالب کاملا” پذیرا ارائه شود. خروجی این طرح قاعدتاً باید خانوادهها را قانع کند که هم میتوان سنتها را حفظ کرد و به آنها وفادار بود و هم از مزایای دنیای مدرن بهره برد؛ البته این مهم در کلام آسان است و در اجرا و تبیین بسیار مشکل می باشد.
در قدم اول باید دید که چه عواملی در دنیای امروز بیشتر بر سبک زندگی موثر است، به طور مثال در دوران قدیم، بزرگان یک روستا یا یک شهر یا حاکمان و چهرههای شاخص دینی بیشتر روی مردم تاثیر گذار بودند و امروزه در اغلب کشورها، نهادهای دینی و سیاسی، هنرمندان و ورزشکاران در تغییر سبک زندگی، نگرش یا موضع گیریهای افراد تاثیر زیادی دارند. ابزارهای ارتباط جمعی و پیام رسانها و شبکه های اجتماعی و مرتبط با حوزه فناوری اطلاعات تا حد زیادی شکل گیری سبک زندگی را تغییر داده است و ذائقه ها را به سمت مقاصد کسانی که انحصار این ابزارها را در اختیاردارند سوق داده است. در دنیای امروز که تمام جوامع با فرایندهای جهانی شدن مواجه هستند نمیتوان فقط با سنت ها و تاریخ گذشته خود آن کشور پیش بروند و خواه ناخواه باید یک الگوی جامع ارائه شود که همخوانی با گذشته و دنیای پیش رویشان داشته باشد؛ مثلا در کشور ما: یک زندگی ایرانی اسلامی در دهکده جهانی؛ اگر طرح پیشنهادی از نظر علمی توجیه نداشته باشد قطعاً محکوم به شکست می باشد.
نباید دچار آسیب نزدیک بینی و بی توجهی به آینده شد. فقط وضعیت فعلی در نظر نیست بلکه با توجه به سرعت تغییر طبع و سلیقه مردم دنیا با توجه به قدرت رسانه ها در دنیا، باید الگوی ارائه شده برای آیندگان نیز قانع کننده باشد. این طرح نباید با کوچکترین تغییر در منش جامعه کارایی اش را از دست بدهد بلکه نگاهی آینده پژوهانه در پشت آن وجود داشته باشد که وقایع احتمالی آینده در وضعیتهای مختلف را حدس بزند و در برنامهریزی لحاظ کند.
به طور مثال: سیر تحولی حضور زن در جامعه و تاثیرگذاری آن در عرصه های مختلف؛
می توان گفت از بیشترین تغییراتی که در این سالها در سبک زندگی دیدهایم، حضور پررنگ بانوان در تمام عرصههای اجتماعی برخلاف دوران سنت گرایی می باشد.
باید در عین اینکه این طرح جوابگوی نیازهای مختلف جوانان در برابر عطش آنها نسبت به دنیای مدرن می باشد، پایه های باورهای دینی آنها را هم محکم کند. فشار و اجباری در آن برای پذیرفتن نباشد. ریا و دروغ و دورویی را پررنگ نکند و کاملاً ساده و صمیمانه انسانها را از داخل تغییر بدهد که وقتی درون تغییر کرد بیرون هم رنگ دیگر به خود میگیرد، اما تغییرات ظاهری و بیرونی زندگیها الزاماً به معنای این نیست که آن فرد یا آن خانواده یا اجتماع از درون هم این قالب را به خود گرفته است.
درست است که اسلام دستوراتی را برای ظواهر زندگی ها ارائه داده اما تاکید آن بر تغییر درونی است. تفکیک بین “اسلام” و “ایمان” در همین است. نباید سعی مان در تغییر رنگ و لعاب زندگیها باشد و جامعه را به سمت ظاهرسازی سوق بدهیم، که این چیزی به جز دین زدگی و از دست رفتن هویت ایرانی _ اسلامی در پی ندارد.
پاسخی بگذارید